سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گرامی ترین عزّت، دانش است، زیرا با آنشناخت معاد و معاش به دست آید و خوارترین خواری، نادانی [امام علی علیه السلام]
انصار حزب الله گیلان

احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای نامه‌ای پیرامون رانت 650 میلیون یورویی خطاب به علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نوشت که متن کامل آن در ادامه می‌آید:

بسمه تعالی

برادر ارجمند جناب آقای دکتر لاریجانی    

رییس محترم مجلس شورای اسلامی                 

سلام علیکم

درباره دعاوی مطرح شده در نامه مورخ 25/2/93 جناب آقای دکتر سیف رئیس کل محترم بانک مرکزی به جنابعالی توضیح مختصری ضروری به نظر می‌رسد:

1- جان کلام آقای سیف این است که بانک مرکزی «نه فرصتی را خلق و نه فرصتی را در اختیار کسی قرار داده است.» خلاصه ماجرا هم این است که  امتیازاتی را که دولت و بانک مرکزی به آن تاجر خاص داده‌اند، هنوز تا به امروز به هیچ واردکننده دیگری، خصوصی یا دولتی، نداده‌اند. این را به عنوان ناظر مجلس در شورای پول و اعتبار قاطعانه می‌گویم که بحمدالله امروز آن را دیوان محاسبات کشور نیز تأیید کرده است.

هنوز هم هر واردکننده کالای اساسی -حتی گندم- باید مدت‌ها که گاهی به ده ماه هم می‌رسد، منتظر بماند تا بانک مرکزی ارز به او تخصیص بدهد، او معادل ریالی آن را به بانک عاملش بپردازد، بانک مرکزی ارز تخصیصی را به بانک عامل بفروشد تا کد تخصیص به او داده شود و کالایش اجازه ترخیص بیابد و امکان عرضه به بازار فراهم گردد.

اما با امضای تفاهم‌نامه، تاجرخاص از این امتیاز برخوردار شد که به محض ورود کشتی اجازه تخلیه دارد و بلافاصله کد تخصیص به وی داده می‌شود و کالای وارداتی ترخیص و به بازار عرضه می‌گردد.

یعنی نه جریمه تأخیر تخلیه می‌دهد، نه هزینه انبارداری می‌پردازد و نه خواب سرمایه دارد و چون در سررسیدهای معلوم 4 و 5 و 6 ماهه ارز دریافت می‌کند خریدهایش برنامه‌ریزی شده و ریسک و نااطمینانی‌اش از این حیث، تقریبا صفر است. البته چنان که بارها گفته‌ام آن تفاهمات درست و عاقلانه بود ولی نه به شکل امتیاز و رانت.

2- مدعی‌اند که تلاش‌های من در این موضوع سیاسی است. اگر قصد سیاسی‌کاری داشتم دو ماه‌ونیم وقت صرف نمی‌کردم تا به شکل غیررسانه‌ای تصمیمات رانتی را اصلاح کنم. یعنی از 3/8/92 که اولین نامه را به شکل محرمانه به رئیس‌جمهور محترم نوشتم تا 15/10/92 که بر اساس وظیفه قانونی موضوع را به جنابعالی و همکاران نماینده گزارش کردم، بیش از ده مکاتبه و مذاکره بدون انعکاس رسانه‌ای با مقامات دولتی داشتم. این دلیل روشنی بر نفی سوءظن مذکور است.

3- معترض‌اند چرا در انتهای نامه 14/2/93 خود تهدید به کشاندن موضوع به مراجع قانونی کرده‌ام و چرا از ابتدا به سراغ قاضی نرفته‌ام. آیا در آن صورت، گفته نمی‌شد شما که همکار ما در شورای پول و اعتبار بودی چرا به خودمان نگفتی تا تصحیح کنیم؟ بعد از آن تلاش غیرعلنی بی‌نتیجه و عدم تأثیر فشار افکار عمومی، حالا که دیوان محاسبات رانت تقدیمی را محرز دانسته و پرونده را به دادسرای دیوان ارجاع داده است، یعنی همان مراجعه به قاضی، چرا عصبانیت؟

4- گفته‌اند که در راستای واردات کالا «نه تشخیص کالا، نه میزان و نه تعیین شخص وارد کننده، هیچ یک به عهده بانک مرکزی نیست» این حرف با فرض صحت کامل، نه رافع مسئولیت بانک مرکزی در امضای تفاهم‌نامه ویژه رانتی 29/8/92 است و نه از مسئولیت دولت چیزی کم می‌کند، باز وزیر صنعت، معدن و تجارت و معاول اول باید پاسخگو باشند.

5-  در نامه ضمن قبول تعهد پرداخت ارز در سررسیدهای معین، نوشته است: «تصور جناب آقای توکلی مبنی بر پرداخت به یورو اساساً واقعیت خارجی ندارد» زیرا «بانک مرکزی تعهد پرداخت به ارز یورو ... را نپذیرفته است و سایر ارزهای موجود نیز مورد قبول واردکننده قرارنگرفته، هیچ ارزی تا کنون توسط این بانک پرداخت نشده». بحث بر سر پرداخت یا نپرداختن ارز نبود؛ بلکه  اعتراض به امضای تفاهم‌نامه ویژه با تاجرخاص و تقویت قدرت انحصاری وی در بازار کالاهای مربوط به قوت مردم بوده است. البته اینکه تاجرخاص ارز موجود را نپذیرفته و خواهان یورو شده، نباید تعجب کرد زیرا وقتی این تاجر به گفته دادستان کل محترم 1000 میلیارد تومان بدهی بانکی دارد و در همان حال مورد عنایت واقع می‌شود، باید هم پرتوقع شود!

6- در نامه آورده‌اند که چون خود من هم قبول دارم که اکار عاقلانه بوده، پس «عمل انجام شده نمی تواند منجر به ویژه خواری و رانت خواری شده باشد.» این درست است که تصمیم کاری معقول بوده ولی وقتی همین اقدامِ خوب منحصر به یک فرد می‌شود و از همه، جز آن فرد خاص دریغ می‌گردد، میشود امتیاز تبعیض آمیز که جرم و ممنوع است.

همین تبعیضات است که به گزارش مورخ 16/2/93 دیوان محاسبات، سهم تاجر خاص را از بازار کالای اساسی از 20 درصد در سال 91 به 40 درصد در سال 92 افزایش داده و قدرت انحصاری وی را بالا برده است.

7- آقای دکتر سیف در نامه خویش مدعی شده اند که بانک مرکزی «نه فرصتی را خلق و نه فرصتی را در اختیار کسی قرار داده است.» و به همین اندازه شگفت‌آور ادعای وزارت صنعت، معدن و تجارت است که روز چهارشنبه 31/2/93 طی اطلاعیه ای مدعی شده است که «بدیهی است هر شرکت واردکننده دیگر نیز می‌توانست تقاضای خود را ارائه و در صورت قبول شرایط تفاهم‌نامه یاد شده» کالای خود را وارد و تخلیه نماید!

این ادعا راست نیست. دستور آقای جهانگیری در نامه 18/10/92 خویش به رفع تبعیض و تعمیم آن امتیاز، نامه مورخ 9/11/92 آقای نعمت زاده خطاب به آقای سیف که در آن آمده است: «پیشنهاد می‌گردد دستور فرمائید ضابطه یا دستورالعملی برای تخصیص ارز پس از ورود کالاهای اساسی مورد نیاز کشور، مشابه تفاهمنامه مورد نظر تنظیم و اعلام گردد.» و همچنین بند 2 صورت جلسه‌ای (تشکیل شده با دعوتنامه شماره357721/60 مورخ30/11/92 ) با امضای رئیس کل بانک، وزیر ص م و تجارت، وزیر راه و شهرسازی و رئیس کل گمرک که راهکاری بسیار رقیقتر از روش تفاهمنامه را الزام می‌کند، همگی سند ویژه بودن فرصت اعطایی به تاجرخاص است. البته قبل و بعد از تفاهم‌نامه کذایی، بانک مرکزی با تقاضاهای مشابه مخالفت کرده است که برخی مصادیق آن، مستندا در نامه مورخ 14/2/93 ارایه گردیده است.

8- سخن آخر: آقای سیف با اشاره به نامه نگاری‌های من می‌نویسد: «این شبهه ایجاد می‌شود که این فضاسازی برای الزام بانک مرکزی به تامین فرصت برای کسانی است که مورد نظر هستند.» سخن کاملا درستی ابراز شده است که متضمن پذیرش خلق فرصت برای فردخاص است! درست است، تمام تلاش من وادارکردن بانک مرکزی به قبول تعمیم این فرصت برای کسان دیگر بود. با این تأکید که کسان مورد نظر بنده از کارخانه‌های تولیدی مرتبط مانند بهپاک تا شرکت بازرگانی دولتی، و از تجار رقیب آن تاجرخاص تا ذرت‌کاران مظلوم خوزستان و بالاخره از دامداران و مرغداران زحمتکش تا مصرف‌کنندگان در زحمت، همه را در برمی‌گیرد. و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.

ضمن تشکر از دیوان محاسبات کشور، از جنابعالی درخواست میکنم کمیسیون اقتصادی و کمیسیون اصل نود را به تسریع در ارایه گزارش مستقل تشویق فرمایید.

احمد توکلی

نماینده مجلس شورای اسلامی

و ناظر مجلس در شورای پول و اعتبار

رونوشت: جناب آقای دکتر روحانی، رئیس جمهور محترم

آیت الله آملی لاریجانی، رئیس محترم قوه قضاییه

جناب آقای دکتر مظفر، معاون نظارت مجلس

نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط دکتر محمد علیی اسلامی 93/3/3:: 2:35 عصر     |     () نظر

مه‌آفرید خسروی محکوم اصلی پرونده فساد 3 هزار میلیاردی، صبح امروز اعدام شد.

صبح امروز مه‌آفرید محکوم اصلی پرونده فساد 3 هزار میلیاردی اعدام شد.

بنابراین گزارش، دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد، حکم محکومیت به اعدام محکوم علیه زندانی مه آفرید امیرخسروی فرزند منصور، سحرگاه روز شنبه، سوم خردادماه 1393 در محل زندان اوین اجرا شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، حکم محکومیت به اعدام محکوم علیه زندانی مه آفرید امیرخسروی فرزند منصور از بابت افساد فی الارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور با تبانی و فساد در شبکه بانکی و توسل به روش های متقلبانه و مجرمانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی و شرکت در پولشویی و پرداخت رشوه صورت گرفت.

حکم صادره در دیوان عالی کشور تأیید و امروز اجرا شد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط دکتر محمد علیی اسلامی 93/3/3:: 2:35 عصر     |     () نظر
شنبه 3 خرداد 1393

به نقل از درسیاهکل، همانطور که در خبرها آمده است، شنیده شده که قرار است شخص جدیدی جایگزین علی اسماعیل پور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان بشود.

به همین منظور به سراغ قشرهای مختلف مردم سیاهکل رفتیم تا ببینیم آنها می خواهند که مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان دارای چه ویژگیهایی باشد و از وی چه خواسته هایی دارند.

najafi_janati_ershad

کسانی را که به اندازه سرسوزنی با انقلاب و آرمانهای آن زاویه دارند، به سمت مسئول فرهنگی استان نگمارید

یکی از دانشجویان به نام میثم در گفتگو با خبرنگار درسیاهکل اظهار کرد: انتظار ما از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاندار گیلان این است که خدا را در نظر بگیرید و کسانی را که به اندازه سرسوزنی با انقلاب و آرمانهای آن زاویه دارند، به سمت مسئول فرهنگی استان نگمارید و نگرانی های رهبری را در مورد مسأله فرهنگ در نظر بگیرید که اگر بدانید این برای دنیا و آخرت شما بهتر است.

 

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان می بایست نماد فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد

یکی از روحانیون بزرگوار سیاهکلی در گفتگو با خبرنگار درسیاهکل ضمن با آرزوی سلامتی و توفیقات روز افزون برای مقام معظم رهبری و همه مسئولین خادم و ولایی این نظام، گفت: شخصیتی که مسئولیت سازمان مهمی به نام فرهنگ و ارشاد اسلامی را بر عهده اش قرار میدهند، آن هم در حد مدیر کل یک استان می بایست خود نماد فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد البته آن هم نه هر فرهنگی، فرهنگ اسلام و فرهنگ نبوی و علوی.
وزارت محترم و استاندار بزرگوار با توجه به فرمایش امام خامنه ای و نامیده شدن امسال به نام فرهنگ میبایست از افرادی در این منصب ها استفاده کنند که دغدغه شان رفع نواقص فرهنگی و ترویج هر چه بیشتر مسایل مربوط به حوزه فرهنگ در استان باشند.
به خصوص که استان گیلان دارای جاذبه گردشگری است، لذا باید طوری کار شود که حتی مسافرین و مهمانانی که به این استان تشریف می آورند از بعد فرهنگی استان درس بگیرند، به نحوی استانی مثل گیلان خود باید صادر کننده فرهنگ باشد نه تأثیر پذیر بعضی ناهنجاریها و این منوط به انتخاب فردی اصلح برای این منصب میباشد.

چرا که مردم بزرگوار ما نیز در تمامی عرصه ها همین را خواستار بوده اند و نمونه آن در راهپیمایی ها و یا در جریان 8 و 9 دی که همه آمدند که بگویند فرهنگ مان، دین مان حتی مدیران مان باید حسینی باشند نه کسانی که از دشمنان دین و مکتب مان حمایت میکنند و در مسیر آنها گام بر میدارند

 

وزیرش تو این مدت، چه گلی به سر فرهنگ کشور زده که مردم باید از مدیرکلش انتظار داشته باشند
یک کارمند دولت درسیاهکل در گفتگو با خبرنگار درسیاهکل گفت: اول اینکه بنظر حقیر قطب اصلی فرهنگ در گیلان، دانشگاهها است نه اداره کل ارشاد.
ثانیاً سکاندار ارشد فرهنگی استان، نماینده ولی فقیه می باشد نه مدیر کل ارشاد.
ثالثا وزیرش تو این مدت، چه گلی به سر فرهنگ کشور زده که مردم باید از مدیرکلش انتظار داشته باشند.
ولیکن شخصیت و ظرفیت مدیرکل ارشاد نشان دهنده وزن فعالیت های فرهنگی آینده استان خواهد بود.
جامعه فرهنگی گیلان نیازمند خلاقیت، نوآوری، شکوفایی و درخشش و تابانیدن فرهنگ گیلانیان در فرهنگ و تمدن ایرانی است ولی مدیرانی که در استان تا کنون مسئولیت داشته اند فقط دستورات و طرح های ابلاغی را مدیریت و اجرا نموده اند و هیچ ظهور و بروز چشمگیر و ویژه ای در عرصه کشور نداشته اند و این یعنی عقب ماندگی در زمینه های فرهنگی. همان فرهنگی که زیربنای تمام مقولات اجتماعی، اقتصادی، عمرانی و …
و از همه مهمتر آیا از ساختار و ترکیب این سازمان که می توان آنرا یکی از مهمترین متولیان فرهنگ نام برد می توان چنین چیزی را انتظار داشت…
واین قصه دیگریست و در این گفتگو نگنجد.

 

مدیرکل ارشاد می بایست حزب اللهی و الگوی جوانان باشد

ک یکی از فرهنگیان بازنشسته سیاهکلی در گفتگو با خبرنگار درسیاهکل خاطرنشان کرد: شخص جدید قاعدتاً می بایست انسانی خوب، با ایمان و حزب اللهی باشد و البته شخصی که در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مسئولیت می گیرد انشاالله که حتماً این شاخصه ها را دارد.

ارشاد به معنای راهنمایی کردن است و مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان می بایست برای مردم و جوانان الگو باشد و آنها را راهنمایی بکند.

وی باید کارهایی انجام بدهد که در راه رضای خداوند باشد و همه از او راضی باشند.
از استاندار محترم تقاضا دارم در انتخاب رکن فرهنگی و ارشادی استان عنایت ویژه ای داشته باشند
یکی از جوانان هیئتی سیاهکل که می گفت من خودم را فقط “یه بچه هیئتی” می دانم در گفتگو با خبرنگار درسیاهکل گفت: من بعنوان یه بچه هیئتی به این معتقدم که کارهای فرهنگی تأثیرات بسیار بسیار زیادی بر فضای جامعه داره، برای همین هست که حضرت آقا اینقدر روی این موضوع تأکید دارند.
متأسفانه ما، آن طور که باید حمایت نمی شویم. حتی گاهی برای 20 هزار تومان پول با مشکل مواجه می شویم و وقتی که به مسئولین فرهنگی نیز می گوییم، ما را با نگاه چپ و لبخند های معنادار پذیرایی میکنند.
از استاندار محترم تقاضا دارم در انتخاب رکن فرهنگی و ارشادی استان عنایت ویژه ای داشته باشند.
نظر بنده حقیر این است که حداقل این فرد مسئول از فتنه برائت کند و مطیع اوامر ولی امر مسلمین جهان امام خامنه ای باشد که اگر این ویژگی را نداشته باشد خیلی خیلی خیلی بد خواهد شد و اصلاً جای صحبتی باقی نمی ماند.
ولی انشاالله فردی که انتخاب میشود، ویژگی بالا را خواهد داشت.
ثانیاً دارای روحیه انقلابی و فرهنگی و تفکر مذهبی باشد.
ثالثاً سعی کند از همه هیئات و مراکز فرهنگی استان که به صورت روزانه و هفتگی در حال انجام فعالیت هستند سرکشی کند و به آنها قوت قلب بدهد.
رابعاً درد و دل گروه های فرهنگی را بشنود و به درخواست های آنها جامه عمل بپوشاند.
از ما بچه هیئتی ها در سخنرانی و بیانیه ها حمایت علنی کند تا مشوقی باشد برای سایر مسئولین.

 

مدیرکل جدید نباید حزبی انتخاب بشود

یکی از شهروندان سیاهلی در گفتگو با خبرنگار درسیاهکل گفت: امیدوارم که آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و آقای نجفی استاندار گیلان شخصی را انتخاب کنند که به قول آقای روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری، تدبیر داشته باشد، زیرا اگر تدبیر داشته باشد از راه مستقیم دور نخواهد شد و در سالی که مقام معظم رهبری با نام گذاری سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» دغدغه فرهنگی خود را بیان کرده اند، مدیر کل جدید نیز این دغدغه را داشته باشد.

آقایان نباید مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی را فقط از براساس جناح وی انتخاب کنند، زیرا برخی از آقایانی که من مشاهده می کنم فقط به وسیله حزب و گروه خود به مسئولیت رسیده اند و اگر مدیرکل ارشاد نیز اینگونه انتخاب بشود، ممکن است که این اداره با مشکل روبرو شده و در نهایت مردم ضرر آن را ببینند.

البته این را نیز می بایست بگویم که مدیرکل فرهنگ می بایست از هر جهت دارای خصوصیت های اخلاقی مناسب نیز باشد.

 

مدیرکل جدید باید کار بلد باشد

یونس یک جوان جویای کار سیاهکلی در گفتگو با خبرنگار درسیاهکل گفت: مدیرکل جدید باید کار بلد باشد و به جوان های مستعد بها بدهد.

جوان های جویای نام زیادی در استان هستند که به کار های هنری علاقه دارند و استعدادش را نیز دارند و این جوان ها فقط در مرکز استان نیستند.

 

از مدیرکل می خواهم تا بودجه اداره ارشاد سیاهکل را زیاد کنید

ف-م یکی از بازاریان سیاهکلی در گفتگو با خبرنگار درسیاهکل گفت: من به عنوان یک بازاری درسیاهکل سه خواسته از مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان دارم.
1-    لطفاً همان طور که برای شهادت ائمه معصومین علیه السلام برنامه ریزی می شود برای موالید و جشن های آن هم برنامه ریزی و بودجه لازم تخصیص داده شود.
2-    بودجه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سیاهکل به نظر من و همه کاسبان بسیار پایین است، زیرا قدرت اجرایی لازم و زینه برای فراهم آوردن برنامه های فرهنگی را ندارد.
3-    انتظار می رود با فرا رسیدن فصل تابستان برنامه های فرهنگی، تربیتی و تفریحی بیشتری در این مجموعه برای سنین مشخص برنامه ریزی و اجرا گردد.

ارسال شده توسط روز نامه الکترونیکی درد نیوز – 1377 مدیر مسئول و سردبیر : ااد در ساعت 02:14 ب.ظ | نظرت شما (0)

شنبه 3 خرداد 1393

حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی نژاد امام جمعه پره سر رضوانشهر در گفتگو با خبرنگار با اشاره به تغییر در مدیریت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان اظهار کرد: وزیر ارشاد و استاندار محترم گیلان کسی را برای تصدی ارشاد گیلان انتخاب کنند که متعهد و متخصص و با روحیه بسیجی باشد.

وی با تأکید بر اینکه مدیر کل ارشاد باید از حاشیه بازی ها فاصله داشته باشد، تصریح کرد: شخصی انتخاب شود که سابقه حمایت و تعصب به نظام را داشته باشد. مثلا حضور فعال خود را در تجمعات، نمازهای جمعه و راهپیمایی های انقلابی نشان داده باشد.

حجت الاسلام مهدی نژاد در ادامه با اشاره به اینکه مدیر آینده ارشاد گیلان نباید دارای سوابق افراطی سیاسی باشد، تاکید کرد: برای انتخابی چنین مدیری در این سطح، باید با آیت الله قربانی نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت هماهنگی به عمل آید تا نظر ایشان را جویا شوند.

ارسال شده توسط روز نامه الکترونیکی درد نیوز – 1377 مدیر مسئول و سردبیر : ااد در ساعت 02:12 ب.ظ | نظرت شما (0)

شنبه 3 خرداد 1393

عسگری ابراهیمی، معاون عملیات قرارگاه قدیر شمال کشور در بیان خاطرات خود از جبهه خرمشهر اینگونه نقل می کند:

beitolmoghaddas8

در عملیات بیت المقدس اغلب رزمندگان منطقه3 (گیلان و مازندران) در تیپ37 نور، تیپ بیت المقدس و تیپ کربلا حضور داشتند. بعد از این عملیات، تیپ 25 کربلا میعادگاه رزمندگان شمالی شد. بنده در این عملیات در تیپ بیت المقدس،گردان شهید دستغیب حضور داشتم. موقعیت ما در کارخانه نورد اهواز، تقریباً روبروی پادگان حمید بود. فرماندهی این گردان را سردار شهید حمیدرضا نوبخت به عهده داشت. فرمانده تیپ دکتر علی اصغر بیگی و جانشین اش حاج احمد کوهستانی بود. فرماندهی گروهان ما را آقای محمد بلوکی از بچه های رشت به عهده داشت و  جانشین اش هم سردار میرشکار بود. بنده هم به عنوان فرمانده دسته تو همین گروهان انجام وظیفه می کردم.

فرمانده گروهان ما (آقای بلوکی) از هر دو پا تیر خورده و استخوان پایش خرد شده بود ولی با همان وضع داخل کانال نشسته بود. هوا هم تاریک بود. رفتم کنارش، گفتم: چی شد؟ گفت: هر دو پایم تیر خورده و نمی توانم راه بروم. یک مقدار دلداری اش دادم و راهنمایی اش کردم تا خودش را به خاکریز خودی بکشاند تا امدادگران او را به عقب انتقال دهند.

باید خط اول را تثبیت می کردیم و با آن گروهانی که به پادگان حمید رفته بود ملحق می شدیم، لازمه اش  این بود که سنگرهای عراقی را پاکسازی کنیم. یک مقدار نارنجک خودمان داشتیم و یک مقداری را هم از سنگر عراقی ها گرفتیم. وقتی کنار یک سنگر رفتیم، تا با نارنجک آن را پاکسازی کنیم، یک عراقی داخل سنگر بود، او زودتر از ما نارنجکی انداخت و غافلگیرمان کرد. در همین لحظه شهید شهرام قلی پور (از شهدای بابلسر) هم که رفته بود یکی از سنگرهای عراقی را پاکسازی کند. یک سرباز بعثی از سنگر بیرون آمد و به او تیراندازی کرد. دو تیر به دست اش خورد. من با چفیه ام دستش را بستم و به او گفتم: پشتم می سوزد. نگاه کن ببین چی شده؟ پیراهنم را بالا زدم، او وقتی پشتم را دید، گفت: یک ترکش پشتت را خراش داده، گفتم: عمقی که نیست، پس بی خیال.

در همین حین سردار میرشکار را دیدم که سرش را از سنگر بیرون آورد. به او گفتم: علیجان سرت را بیرون نیاور، تو را می زنند، گفت: نه! مواظب هستم، تو دسته ات را بگیر و جلوتر برو، همین جور که حرکت می کنی به یک درختی می رسی، همان جا مستقر شو. ساعت یک بامداد بود که از او خداحافظی کردم. ما در آن تاریکی درخت را رد کردیم و دو، سه کیلومتر جلوتر هم رفتیم.

ما نیروهای دسته3 از گروهان2، بودیم که به جلو می رفتیم. به جایی رسیدیم که از حد و خط مان خیلی جلوتر بود. به خاکریز عراقی ها که رسیدیم، آن طرف خاکریز که سمت خودیمان بود، سنگر گرفتیم. حالا تانک های دشمن از سمت راست آمده بودند و راه را برایمان سد کرده بودند. روبروی ما پادگان حمید بود. تانک ها جلو آمده بودند. حالا نه راه برگشت به پشت را داشتیم و نه راه رفتن به جلو، از سه طرف، خاکریز را محاصره کرده بودند. درست ساعت دو بامداد بود.

با سردار میرشکار تماس گرفتم؛ بی سیم چی اش گفت: او را پیدا نمی کنم، احتمال دارد زخمی شده باشد.

با سردار شهید نوبخت تماس گرفتم و وضعیت را توضیح دادم گفتم: از سه طرف محاصره شدیم، فقط راه بازگشت به عقب باز است، که آنجا هم میدان مین است. ایشان گفت: من در حال حرکت به سمت پادگان حمید هستم. وضعیت ما هم مشخص نیست، شما هر کاری می توانید انجام دهید.

هوا داشت روشن می شد، نماز هنوز قضا نشده بود. نماز را با حالت نشسته و با تیمم خواندیم. من آن نماز را هیچ وقت فراموش نمی کنم، البته کنار خانه ی خدا هم نماز خواندم اما آن نماز صبح با هیچ نماز دیگری برابری نمی کند. هوا که روشن شد دشمن پاتک را شروع کرد. آنقدر به آنها نزدیک بودیم که از آن سمت خاکریز، صدای عراقی ها را می شنیدیم. از سمت راست، تانکها آمدند و با خاکریز جفت کردند. روبروی پادگان حمید هم تانکها نزدیک شده بودند. به بچه ها گفتم: یک راه بیشتر نداریم. حتماً باید آن تیربار عراقی را بزنیم تا راه را باز کنیم، وگرنه یا همگی اسیر می شویم یا شهید. بچه ها مصمم شدند که تیربار را بزنند. اگر یک تیر شلیک می کردیم عراقی ها متوجه موقعیت ما می شدند. با این وضع تیراندازی نمی توانستیم بکنیم. هوا کاملاً روشن شده بود، ما اطراف خودمان را می دیدیم، با شهید نوبخت تماس گرفتم و گفتم: دشمن به پادگان حمید نزدیک شده ما داریم به سختی بر می گردیم. خیلی التماس کردم، به قول شهید نوبخت خیلی زار زدم، که ما را نجات بدهید. شاید تا یکی دو ساعت دیگر نتوانیم مقاومت کنیم. ایشان هم قطع امید کرد و به من گفت: شما هرکاری می توانید، انجام دهید، ما هم داریم به عقب بر می گردیم. تانک های دشمن بین ما و شما قرار دارند. از دست ما کاری بر نمی آید.

گفتم: ما از اینجا نمی توانیم تیراندازی کنیم، اما شما می توانید. بعد از کمی مکث که احتمال دارد چیزی به ذهنش خطور کرده باشد، گفت: یک گروهان به سمت شما می فرستم. وقتی گروهان کمکی نزدیک ما شد، تیربار عراقی را مورد هدف قرار دادند. ما هم روحیه گرفتیم و به سمت تیربار شلیک کردیم. تیربار عراقی خاموش شد، ما سریع خودمان را به گروهان کمکی رساندیم و از محاصره خارج شدیم.

حدود دویست تا از تانکهای عراقی از جاده اهواز،خرمشهر به صورت دشت بانی آرایش گرفته بودند. یک مقدار که به عقب آمدیم، فشار تانکها خیلی زیاد شد. من تا آن لحظه آر پی جی دستم نگرفته بودم. البته دیده بودم که چه طوری شلیک می کنند. وقتی دیدم تانکها دارند می آیند، می دانستم کلاش دیگر کارایی ندارد، انداختمش و آر پی جی ای که آنجا افتاده بود را برداشتم. ذکر خدا و اهل بیت می گفتم تا تانکهایی که به سمت ما می آیند را بتوانم بزنم.

چند جنازه عراقی آنجا افتاده بود یکی را دیدم که زخمی و بدحال کنار خاکریز با حالت نیمه سجده افتاده است. دهان و گلویش پر از خون بود و خس خس می کرد، یک تیر به فکش خورده بود و یک تیر هم به گردنش. یکی از نیروها پیش من آمد و گفت: این  کیه؟ گفتم: عراقیه، ولش کن، داره می میره. بسیجی اسلحه اش را گرفت، رفت بالای سرش، می خواست خلاصش کند تا زجر نکشد. من اسلحه اش را زدم کنار و گفتم: ولش کن، بذار خودش بمیره. تانکها را ببین که دارند پیشروی می کنند. ولی بالای سرش ایستاد و کنار نرفت. یهو دیدم آن مجروح سرش را بالا آورد و نگاهی به من کرد، اینبار با دقت به بدن و صورتش نگاه کردم، دیدم دارد با دستش اشاره به جیب سمت چپ پیراهن اش می کند. خوب نگاه کردم دیدم لباس فرم سپاه به تن دارد. از بس این لباس خاک گرفته بود، معلوم نبود لباس عراقی است یا سپاهی. باز هم شک داشتم، وقتی دیدم سمت چپ پیراهنش آرم سپاه دارد شکم برطرف شد. از بس صورتش ورم کرده بود اصلاً قابل شناسایی نبود. یک لحظه احساس کردم کمی شباهت به میرشکار دارد. گفتم: علیجان تو هستی؟ سرش را به علامت مثبت پایین آورد. آر پی جی را زمین گذاشتم و کمی با او صحبت کردم ولی او نمی توانست جوابم را بدهد. دسته4 گروهان ما امدادگر بودند. صدایشان زدم تا میرشکار را به عقب ببرند ولی او با دست اشاره کرد که نمی خواهد، خودم بر می گردم. شما به جلو بروید و با عراقی ها درگیر شوید. خودش با آن حال وخیم به سمت عقب رفت. ما هم با عراقی ها درگیر شدیم.

اولین آر پی جی ای که شلیک کردم به تانک نخورد. بچه ها هم شروع کردن به شلیک. وقتی آر پی جی می زدیم، تانکها متوقف می شدند و نزدیک خاکریز نمی آمدند. حدوداً پنجاه متر عقب نشینی هم کردند ولی دست از شلیک بر نمی داشتند. با شهید نوبخت دوباره تماس گرفتم. به من گفت: هرجوری هست از کنار همین خاکریز به سر کانال بیایید، من منتظر شما هستم. عراقی ها به فاصله ده متر، ده متر برای خودشان سنگر بلوکی درست کرده بودند. دیدم یک نفر از آن طرف خاکریز ما را با تیر می زند. به اسداله قاسم زاده گفتم: برو نگاهی به پشت خاکریز بنداز. اسداله به همراه پسرخاله اش شهید عابدین پور(از شهدای بابلسر) سی یا چهل متر ازمن دور نشده بودند که مرا صدا زدند: عسکری اینجا یک سنگر است که صدای تیر از آنجا می آید. گفتم: با احتیاط بروید، ببینید چه خبر است. به محض اینکه آنها وارد سنگر شدند، فرد عراقی متوجه آنها شد و یک تیر شلیک کرد که به قلب شهید عابدین پور خورد و ایشان شهید شد، همان تیر از قلبش رد شد و به بازوی اسد اله خورد. اسداله با صدای بلند گفت: عسکری بیا من تیر خوردم. من به طرفش دویدم. گفت: یکی تو سنگر کمین کرده. با احتیاط داخل سنگر را نگاه کردم. با هماهنگی بچه ها، او را زدیم.

یک مقدار که عقب نشینی کردیم. سردار شهید حمیدرضا نوبخت را کنار یک پدافند چهارلول عراقی دیدم، به محضی که به او نزدیک شدم، از او پرسیدم: علیجان میرشکار به اینجا آمد؟ در جواب گفت: آره، ولی وقتی که به اینجا رسید شهید شد، خیلی افسوس خوردم، چون تا قبل از اینکه به شهادت برسد اصرار کردم برانکارد بیاوریم تا او را به عقب انتقال بدهیم ولی راضی نشد. با حرف های شهید نوبخت، باورم شد سردار میرشکار شهید شده و خیلی ناراحت بودم ولی مدتی بعد فهمیدم ایشان زنده هستند و خداوند متعال خواست او همچنان تا به امروز زنده باشد و به اسلام و انقلاب همچون یک خادم و نوکر در مکتب علوی خمینی(ره) سربازی کند. کسی هم که خبر شهادت میرشکار را به من داد خودش آسمانی شد و به خیل عظیم کاروان شهدا پیوست.

آن روز آنقدر فشار دشمن زیاد شده بود  که ما ساعت دو بعد از ظهر عقب نشینی کردیم و روی خاکریز خودمان قرار گرفتیم. ولی در مراحل بعد با رشادت فرزاندان شیعی مکتب حسین(ع) که به ندای مولای زمانشان لبیک گفته بودند، شهر خرمشهر آزاد شد و این پیروزی تا به امروز بر تارک میهن اسلامی مان می درخشد.

ارسال شده توسط روز نامه الکترونیکی درد نیوز – 1377 مدیر مسئول و سردبیر : ااد در ساعت 02:11 ب.ظ | نظرت شما (0)

شنبه 3 خرداد 1393

در ساعت 2 بعد از ظهر روز 3 خرداد 1361 پس از 34 روز نبرد بی‌امان، خرمشهر به طور کامل از اشغال نظامیان عراق خارج شد و عملیات بیت‌المقدس که در دهم اردیبهشت این سال آغاز شده بود، به پیروزی رسید.

در حالی که اشغال خرمشهر توسط عراق به عنوان آخرین و مهم‌ترین برگ برنده این کشور برای وادار ساختن ایران به شرکت در هر گونه مذاکرات صلح تلقی می‌شد، آزادسازی این شهر می‌توانست سمبل تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر نیروهای متجاوز و اثبات برتری نظامی‌اش باشد.

بر همین اساس، با توجه به اینکه منطقه عمومی غرب کارون آخرین منطقه مهمی بود که همچنان در اشغال عراق قرار داشت، از یک سو فرماندهان نظامی ایران برای انجام عملیات در این منطقه اشتراک نظر داشتند، و از سوی دیگر عراق نیز که طراحی عملیات آزادسازی خرمشهر را پس از عملیات فتح‌المبین قطعی و مسجل می‌پنداشت، با در نظر گرفتن اهمیت این شهر و جایگاه آن در دفاع از بصره، به ضرورت حفظ این منطقه معتقد بود. از این رو، بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح‌المبین، در حالی که قوای ارتش عراق در منطقه عمومی خرمشهر تقویت می‌شد، به تمام یگان‌های تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا دستور داده شد تا ضمن بازسازی و تجدید قوا، به شناسایی و طراحی عملیات بپردازند.

در چنین شرایطی بود که عملیات بیت‌المقدس با هدف آزادسازی جاده اهواز - خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز و آبادان از برد توپخانه دشمن در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشت 1361 با قرائت رمز عملیات «بسم‌الله الرحمن الرحیم. بسم‌الله القاسم ‌الجبارین، یا علی ابن ابی‌طالب» از سوی فرماندهی مشترک آغاز شد.

شهید آیت‌الله صدوقی و آیت‌الله مشکینی نیز که در کنار فرماندهان سپاه و ارتش در قرارگاه کربلا حضور داشتند، هر یک به طور جداگانه، پیام‌هایی را به وسیله بی‌سیم خطاب به رزمندگان اسلام قرائت کردند.

عملیات بیت‌المقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر می‌توان تقسیم کرد:

مرحله اول: در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیرو‌ها به سختی امکان‌پذیر بود و در این میان تنها تیپ‌های 43 بیت‌المقدس و 41 ثارالله موفق شدند از مواضع دشمن عبور کرده و منطقه‌ای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان «سرپل» تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگان‌ها باعث شده بود که فشار شدید دشمن بر آن‌ها وارد شود.

در محور قرارگاه فتح، یگان‌های خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات دشمن در جاده مذکور پرداختند. در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود باتلاق در کنار جاده اهواز – خرمشهر و همچنین تمرکز دشمن در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند.

الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و همچنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنه‌ها همچنان باقی بود تا اینکه سرانجام پس از پنج روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر 68 تا کیلومتر 103 تثبیت و کلیه رخنه‌ها ترمیم شد.

مرحله دوم: در این مرحله آزادسازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاه‌های فتح و نصر از جاده اهواز - خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف «سرپل» در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد.

عملیات در این مرحله در ساعت 22:30 روز 1361/2/16 آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در‌‌‌ همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان‌های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای دشمن، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند. دشمن با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکر‌های پنج و شش خود را به عقب کشاند. به نظر می‌رسید این عقب‌نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکر‌ها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر.

در پی این عقب‌نشینی که از ساعات اولیه روز 1361/2/18 آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای دشمن، تعدادی از آن‌ها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه‌ای که توسط قرارگاه نصر به عنوان «سرپل» تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.

مرحله سوم: در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل‌کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز 1361/2/19 عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی‌اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان‌ها داده شود. همچنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد (ع) از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود.

مرحله چهارم: سرانجام در ساعت 22:30 اول خرداد 1361 تلاش برای آزادسازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله (ع)» آغاز شد، در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت و سرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان‌های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه‌داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان‌های دشمن بود.

در روز دوم خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از 2830 نفر تجاوز کرد و یگان‌هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند. با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یگان‌های رزمنده، در صحنه عملیات بیت‌المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی‌ها بر روی شط العرب و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده‌ای در آزادسازی خرمشهر ایفا کردند.

در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیرو‌ها با ورود به شهر، آن را از وجود نیروهای عراقی پاک گردانند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند. از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق‌ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن‌ها غرق شدند.

نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعدازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه سه بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت دلاورانه رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب‌نشینی کردند.

در ساعت 11 صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر «خین» جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد. در ساعت 12 قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای متجاوز بعثی که 24 ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت نیروهای ایرانی در آمدند.

در ساعت دو بعدازظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران بر فراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد. بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در چهار آبان 1359 به اشغال دشمن درآمده بود، پس از 578 روز (19 ماه) اسارت، آزاد شد.

ارسال شده توسط روز
ارسال شده توسط روز نامه


متساهل...

مظفر: تسامح و تساهل
در آنجا مجبور شدم واکن

بنایتان بر همکاری بود؟

مظفر: از نظر عقلی هم

 



سایر متهمان:


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط دکتر محمد علیی اسلامی 93/3/3:: 2:30 عصر     |     () نظر

حسن روحانی شب گذشته در حالی برای حضور در چهارمین نشست سران تعامل و اقدامات اعتمادسازی در آسیا وارد شانگهای چین شد که حتی شهردار این شهر نیز به استقبال رییس جمهور ایران نرفته بود!
در سفرهای رسمی، بر اساس عرف پذیرفته شده، مقام همتراز از کشور میزبان به استقبال میهمان می رود اما در استقبال از روحانی، بالاترین مقام دولتی چین، معاون وزیر خارجه و بالاترین مقام محلی نیز معاون شهردار شانگهای بوده اند. به جز این دو نفر تنها سفیر ایران در چین به استقبال رییس جمهور رفته بود.

در تیر ماه سال 91 نیز عدم استقبال مقام های عالی رتبه دولت برزیل از احمدی نژاد به گونه ای بود که او مجبور شد با تعدادی از ماموران امنیتی فرودگاه ریو دو ژانیرو عکس یادگاری بیندازد.

در برنامه های اعلام شده برای روحانی، هم "استقبال رسمی" از او دیده نمی شود. روحانی امروز در چین، در نشست سیکا که به جز ایران، رژیم صهیونیستی نیز در آن عضویت دارد، سخنرانی کرده است.

روحانی قرار است با برخی از مقامات شرکت‌کننده در این اجلاس، ایرانیان مقیم چین اعم از تجار، مدیران شرکت‌های ایرانی و کارکنان نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران و برخی نخبگان چینی و در نهایت همتای چینی خود دیدار و گفت‌وگو کند.

ظریف وزیر امور خارجه، زنگنه وزیر نفت، آخوندی وزیر راه و شهرسازی، نهاوندیان رییس دفتر رییس‌جمهور برخی معاونان وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های اجرایی روحانی را در این سفر سه روزه همراهی می‌کنند.

تصاویر زیر گویای نحوه استقبال از رییس جمهور ایران در شانگهای است:


















----------------------

 

سنگ نگاره های به جا مانده از عهد باستان نشان می دهد که جوامع شرقی از جمله ایران و مناطق دیگر همچون تمدن "تدمر" در سوریه علیرغم تاثیرپذیری از معماری یونانی و رومی، باز هم حال و هوای شرقی خود را حفظ کرده بودند که این در سنگ نگاره ها و پیکرهای تقریبا پوشیده لباس به یادگار مانده از آن دوران خود را نشان می دهد.
 تاریخ لباس بخشی از تاریخ تمدن است که در آن تحولات شکل و فرم لباس از قدیمی ترین ایام تا زمان خاصی مورد بررسی، مطالعه و تحقیق قرار می گیرد و با تغییر این نوع پوشاک رفتارهای فرهنگی و اجتماعی آن جامعه نیز دستخوش تغییر و تحول می گردد.

در هر جامعه مطالعه این بخش از تاریخ رازهای نهفته ای در مورد مردم آن دوران را برای ما روشن می کند.

کارشناسان طراحی پارچه و لباس قدیمی ترین نمونه های لباس در فلات ایران را مربوط به لباس های مجسمه انسانی در این فلات می دانند که متعلق به 4200 سال قبل از میلاد است. برای مثال پوشاکی به تن مجسمه ها در کاوش های شهر سوخته زابل به دست آمده که حیرت انگیزند و در آن روزها که پوشیدگی و لباس برای بسیاری از جوامع مفهومی نداشت، این مجسمه ها نشان از پوشیدگی ایرانیان باستان دارند.

با این حال هر چه زمان می گذرد و وسایل ارتباط جمعی پیشرفت می کنند گویی این فرهنگ غنی که بعد از آمدن اسلام، غنی تر هم شد به فراموشی سپرده می شود و تاثیر فیلم ها و سریال های ماهواره ای  بیشتر و بیشتر بین بانوان ایرانی نمود پیدا می کند، تا جایی که حتی با وجود قانون حجاب در کشور ، طراحان لباس که باید بیانگر فرهنگ اصیل اسلامی- ایرانی  کشور باشند به دنبال راهی برای نشان دادن طراحی های منطبق با مد غربی و معیار برهنگی خود در رسانه های آن طرف مرزها هستند.

رسانه های غربی نیز که دشمنی و عناد آنها با انقلاب ایران سی و اندی سال است عیان شده، از این تصاویر برای تضعیف نظام نهایت استفاده را می برند.

روایت کامل "دویچه وله"از برهنگی مانکن ها در خیابان های ایران

نمونه این عکس را گاه و بیگاه در سایت ایرانی زبان دویچه وله می توان دید. سایتی که موضع گیریش نسبت به نظام ایران کاملا مشخص است و در واقع با پخش این تصاویر قصد ندارد به طراحان لباس ایرانی کمک کند بلکه می خواهد به اهداف شوم خود دست یابد.

این سایت در حالی عکس های بی حجاب مانکن های ایرانی را روی خط می فرستند که معلوم نیست چگونه و از چه طریقی با طراحان ایرانی ارتباط برقرار می کند و آنها را راضی به پخش عکس هایی می کند که در ایران غیر قانونی بوده و پیگرد قانونی دارند و چرا مراجع قضایی-امنیتی این مساله را پیگیری نمی کنند؟

این گزارش تصویری که عموما در مناطق شمال شهر تهران و همچنین مراکز برخی استان تهیه می شود، بیانگر راحتی فعالیت این طراحان بی قید و بند و همچنین باز بودن فضا برای گرفتن عکس های بی حجاب و البته با البسه تحریک کننده است. این موج ارسال تصاویر حرفه ای بدحجابی مانکن ها با لباس های غیر اسلامی به تهران محدود نشده و در ماه های اخیر به مراکز برخی استان ها از جمله شیراز نیز رسیده است.
به راستی چگونه عده ای طراح، گوشه ای از شهر یا روستا را برای تهیه این تصاویر حرفه ای عکاسی!!می توانند مهیای اقدامات خود کنند؟!

این در حالی است که طراحی لباس اسلامی در کشور مدت ها است که مورد توجه قرار گرفته اما نتوانسته موفقیت انچنانی کسب کند چرا که با قشر ضعیف و متوسط جامعه که تحت تبلیغات گسترده ضد فرهنگی غرب هستند ارتباطی برقرار نمی کند.

حتی سال گذشته نیز نمایشگاه لباس اسلامی در برج میلاد برگزار شد که مانتوها  و چادر های ارائه در این نمایشگاه هر چند بسیار زیبا و شکیل بودند اما از لحاظ قیمتی آنقدر گران بودند که بسیاری از مردم قدرت خرید انها را نداشتند.

آنچه مسلم است ، نمی توان منکر این شد که جوان ایرانی به واسطه فطرت خود زیبایی و زیبا بودن را دوست دارد و به دنبال راهی برای ابراز این زیبایی هاست و به همین دلیل است که به راحتی در تله فرهنگی غرب و سودجویان بازار مد گرفتار می شود و به دلیل فقر اطلاعاتی درباره فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی  که عزت و شرف زن را حفظ می کند به بی راهه می رود .
از همین رو بر مسئولان فرهنگی کشور واجب است که هر چه سریعتر چاره ای برای تغییر فرهنگ پوشش و لباس جوانان ایرانی که روز به روز بیشتر رنگ و بوی غربی می گیرند ، بیاندیشند و یا حداقل رفتارهای غیر قانونی طراحان لباس را پیگیری کنند تا چهره فرهنگی ایران در دنیا تغییر نکند.

















==================

---------------------------

ارسال شده توسط روز نامه الکترونیکی درد نیوز – 1377 مدیر مسئول و سردبیر : ااد در ساعت 12:35 ب.ظ | نظرت شما (0)

دوشنبه 29 اردیبهشت 1393

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به اهمیت دیپلماسی در جهان امروز، گفت: کسانی که از سوی وزارت خارجه به مأموریت‌های کاری می‌روند، سربازان و افسران انقلاب در جبهه خارجی هستند.  111086آیت‌الله هاشمی رفسنجانی  در دیدار جمعی از مدیران، سفرا و کارداران سابق جمهوری اسلامی ایران در کشورهای مختلف که به دنبال ملاقات وزیر و معاونان وزارت خارجه به این دیدار آمده بودند، با ارائه تحلیلی از فضای سیاسی کشور در سال‌های قبل از انقلاب، گفت: اگرچه ماهیت انقلاب مردمی بود اما پس از پیروزی، امام(ره) با تأکید بر لزوم روابط دولت با دولت‌ها، اهمیت سیاست خارجی را برجسته کردند.وی، اظهار نگرانی برخی از دولت‌های عربی منطقه از تکرار انقلاب اسلامی در کشورهایشان و نا امیدی غرب از نابودی یا به انحراف کشاندن انقلاب از طریق مصادره مسئولیت‌های مهم را دلیل حمایت از حزب بعث دانست که حکومت اقماری نظام کمونیستی بود و با اشاره به اجماع غرب، شرق و ارتجاع برای تحریک صدام در شروع جنگ، افزود: میدان‌داری‌های سیاسی و نظامی ایران، حامیان حزب بعث را نا امید و نسبت به الگوپذیری ملت‌ها از ایران نگران کرد و مستقیماً وارد جنگ با ایران شدند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان برخی اقدامات سیاسی برای جلوگیری از جنایات صدام، بمباران شیمیایی حلبچه را نقطه اوج قساوت غرب و شرق در قتل‌عام مردم دانست و اظهار کرد: از قسی‌القلبی مثل صدام بعید نبود که این جنایت را در شهرهای ایران هم تکرار کند.

هاشمی رفسنجانی با اشاره به جلسات سران قوا و حضور وزیر امور خارجه در برخی از جلسات، یادآور شد: وقتی قرار بر پذیرش آتش‌بس شد، تیم دیپلماسی ایران چنان میدان‌داری کرد که سند پیروزی سیاسی ایران در سازمان مللی تصویب شد که قدرت‌هایش تمایلی به این کار نداشتند.

فرمانده دوران دفاع مقدس با بیان چند برنامه دیپلماسی در طول هشت سال جنگ تحمیلی، ماجرای «مک فارلین» را یکی از نکات قوت و برجسته عملکرد مسئولان نظام دانست و گفت: با کاری منسجم و تلفیقی از شیوه‌های پنهان و پیدای دیپلماسی، هم نیازهای نظامی جبهه‌ها در آن مقطع حساس دفاع مقدس را تأمین کردیم و هم نگذاشتیم ابهت انقلاب اسلامی در نگاه جهانیان مخدوش شود که موجب افتخار ایران و رسوایی و بحران در آمریکا شد.

هاشمی رفسنجانی با اشاره به بحث‌های غیرمنصفانه‌ای که این روزها درباره این موضوع می‌شود، گفت: کسانی که گاه آن روزها در جریان امور دفاع مقدس و کشور نبودند، امروزه با اغراض سیاسی، تحلیل‌های تخیلی می‌کنند و با تحریف تاریخ درصدد برجسته کردن نقش نداشته خویش در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس هستند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه «منتقدان ماجرای مک فارلین همیشه هیاهو می‌کردند»، خاطرنشان کرد: در آن زمان که هشت نماینده مجلس می‌خواستند از وزیر امور خارجه در این باره سوال کنند و در مطبوعات اعتراض می‌کردند، امام(ره) در بیانیه‌ای معروف به «این تذهبون؟!» گفتند و بر آنان نهیب زدند که «حرف‌هایی را که شما می‌زنید، رادیو اسرائیل جرأت نمی‌کند بگوید».

وی ادامه داد: چون امام از اول تا آخر در جریان مسأله مک فارلین بودند و بارها در مسیر راهنمایی‌های مؤثری داشتند، مطمئن بودند که افرادی درصدد شبه‌افکنی‌اند و با آن بیانیه آنها را به خوبی از میدان به‌در کرد.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با تأکید بر جایگاه و نقش امام(ره) در همه مراحل انقلاب، گفت: شخصیتی عالم به زمان، فیلسوف بی‌نظیر، فقیهی واقعی و افقه، باریک‌بین و باهوش، مؤمن، متفکر، عارف و متوکل علی‌الله، با آن سلامت نفس، انقلاب را آسیب ناپذیر کرده بود و با تدبیر بی‌نظیر همه مسایل را مدیریت می‌کرد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان امتیازات و ویژگی‌های تاریخی، جغرافیایی طبیعی و فرهنگی ایران، مکتب اهل بیت(ع) و مردمی پاک و مخلص را سرمایه نظام دانست و گفت: متأسفانه در برخی مقاطع کسانی که بویی از مبارزه و انقلاب نبرده بودند، مفسر جمهوریت و اسلامیت نظام می‌شوند که به خاطر افکار تند، در داخل باعث نگرانی جوانان و زحمت کشور و در خارج باعث خوشحالی دشمنان انقلاب می‌شوند.

همین که دنیا فهمید با ایران باید در فضایی برابر و محترمانه مذاکره کند، پیروزی سیاسی است

وی با بیان شباهت و تفاوت‌های عملکرد تیم دیپلماسی ایران در سال‌های پس از جنگ و پرونده هسته‌ای اظهار کرد: با منطق دیپلماسی دنیا را قانع کردیم که پس از هشت سال حمایت از ارتش بعث، در سازندگی پس از جنگ، طرح‌های بزرگ ایران را فاینانس کنند و امروز نیز با همان صلابت باید برای احقاق حقوق خود تلاش کنیم.

هاشمی رفسنجانی با تأکید بر ضرورت توجه به شرایط زمانی در اتخاذ تصمیمات سیاسی، به مذاکرات هسته‌ای و حواشی داخلی و خارجی آن اشاره کرد و گفت: همین که دنیا فهمید که با ایران باید در فضایی برابر و محترمانه مذاکره کند، یک پیروزی سیاسی است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تقدیر از تلاش‌های فرزندان انقلاب در جبهه دیپلماسی، تصریح کرد: وزارت خارجه با مدیران مجرب و منطقی خویش، عزت، حکمت و مصلحت را به گفت‌وگوهای سیاسی برگرداند و ذهنیت‌های منفی را جبران کرد.

وی اضافه کرد: اکنون دنیا به منطقی و جدی بودن ایران در مذاکرات واقف شده و راه برای مغالطه و ادعای مخفی کاری ایران بست و هدایت‌های رهبری در جریان مذاکرات، کار را در تقابل با تندروها سهل کرده است.

هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنان خود با مقایسه اوضاع اقتصادی امروز کشور با سال‌های پس از جنگ، یادآور شد: در آغاز سازندگی 51 درصد کسری بودجه، بیکاری خطرناک و تعطیلی کارخانه‌ها و مراکز تولیدی و کشاورزی در استان‌های درگیر در جنگ بیداد می‌کرد، ولی با همدلی و حمایت مردم و اتخاذ تصمیمات منطقی، رونق به تولید برگشت و بیکاری 16 درصدی به 9 درصد رسید و همه کشور تبدیل به کارگاه بازسازی و سازندگی شد و مردم به دلیل رونق تولید و کسب و کار از زندگی مناسب‌تری برخوردار شدند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به ظرفیت‌های ایران، اظهار کرد: ترمیم اوضاع اقتصادی و رونق اشتغال، عوامل فراوانی دارد که سیاست خارجی یکی از آنهاست و دولت با اولویت دادن به آن می‌کوشد تا انحرافات و عقب‌ماندگی‌های اقتصادی و سیاسی هشت سال گذشته را جبران کند.

در آغاز این دیدار آقای مؤید، یکی از مدیران با سابقه وزارت امور خارجه، ضمن ارائه گزارشی از برنامه‌های وزارتخانه برای استفاده از سرمایه‌های انسانی، به یادآوری خاطرات سفرا و کارداران در سال‌های اول انقلاب اسلامی، بویژه هشت سال دوران سازندگی پرداخت که دنیا پس از یک دوره تقابلی، روی به تقویت همکاری‌ها آورد

ارسال شده توسط روز نامه الکترونیکی درد نیوز – 1377 مدیر مسئول و سردبیر : ااد در ساعت 07:15 ب.ظ | نظرت شما (0)

دوشنبه 29 اردیبهشت 1393

فعال حقوق بشر و بولاگ نویس و روز نامه نگار امروز سه شنبه صبح دستگیر  شد بنابر اخبار واصله نامبرده  شنکجه  و بیماریش وخیم می شود و در بازداشتگاه انفرادی  نگهداری می شود ...اتهام وی در خصوص اعتراض به  تخریب خانه های غیر مجاز با حکم قضایی بوده است


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط دکتر محمد علیی اسلامی 93/3/3:: 2:28 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10